برف...
از آسمون میباره
نم نم برف و بارون
هدیه به قلب زمین
سفیدی آسمون
دلم میریزه انگار
تو سرمای زمستون
کاشکی قلم مینوشت
حرف دلم رو آسون
دلم برگ خزونه
بدست سرد دنیا
رسم زمونه کاشکی
...
نمیشد اینطوری تا...؟!
خدای مهربونم...
خدای آسمونا
مریم قصه هستم
جا مونده ام من اینجا
آهای برف آهای خاک...
منم یه سینه چاکم
تو بازی روزگار
یا کیشمو یا ماتم
آهای زمستون سرد
آهای دنیای بیرحم
ببین که این سرنوشت
با دل مریم چه کرد
آهای سفیدی برف
سهم تو آسمون بود
چرا زمینی شدی
هویت تو گم شد...؟!