مریم و ... نی نامه

در کلبه ما رونق اگر نیست ...صفا هست.

مریم و ... نی نامه

در کلبه ما رونق اگر نیست ...صفا هست.

دریا گناه مریم
همیشه سادگیشه
شاید یه زخم کهنه
حدیث زندگیشه

دریا دلم میگیره
از همه ی آدما
چرا نمک میزارن
رو زخم کهنه ی ما

دریا میخوام بدونم
چرا مریم غصه
همیشه کم میاره
پشت درای بسته

دریا گلایه دارم
از سرنوشت و تقدیر
چرا هی بسته میشم
به پاره های زنجیر.










کمی آهسته تر...

چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ق.ظ
 

کمی آهسته تر باران...؟!

 

کمی با ما مدارا کن

 

که شاید کارگر در راه برگشت است و...

 

بی چتر است و...

 

پایش بیرمق مانده

 

کمی آهسته تر باران...

 

که چتر کاسب میوه فروش شهر ...برگشته

 

مدارا کن کمی ...باران...؟!

 

که شاید سقف پیری طاقتش کم گشته و...

 

میلرزد و...

 

میترسدو...

 

ترس از خزان دارد

 

کمی آهسته تر باران...؟!دلم میلرزد انگاری...؟!

 

و شاید مادریدلشوره ی فرزند در راه کلاسش را بدل دارد

 

کمی آهسته تر باران...؟!

 

کمی با ما مداراکن...

 

کمی آهسته دل وا کن

 

کمی آهسته تر باران

کمی با ما مدارا کن

 

 

مریم قاسمپور  10/ 6 / 1394

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۱
مسافر 51

نظرات  (۲)

بنای باران، مداراکردن و با نرمی باریدن است
ما انسانها هستیم که با اعمال زشت خود، زمینه‌ی بلاها را فراهم می‌کنیم
پاسخ:
سخن شاعره با باران در باب سخت دلی باران نبوده ...؟!  
بلکه شاعره در جلد آدمهایی رفت که انتظار باران شدید را نداشتند و احیانا جایی گرفتار شدند...
کمی آهسته تر باران...
کمی با ما مدارا کن...که شاید سقف پیری...
ممنون زیبا بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی