تو حیاط خونه ی من
گل و سبزه ها زیادن
اونقدر قشنگ و زیبان
بوی آسمونی دارن
بینشون یه بید زیباس
که برام خیلی عزیزه
میبینم که از خجالت
خم شده داره میریزه
میشنوم صدای گلها...
که دارن به طعنه میگن...؟!
واسه شونه ی شکسته
حالا چن جاییزه میدن...!؟
قه قه خنده ی گلها
دل آسمونو لرزوند
رعدی از تو آسمونا
یک کمی اونها رو ترسوند
با دلی شکسته رفتم
تا براش یه قصه گفتم
قصه ای که تا به امروز
واسه هیچ کسی نگفتم
.......
......
یه روزی روزگاری
کنار برکه ای سرد
یه بید نوجوونی
ساقه زد و شده سبز
آفرین به درایتت زمین...!
نه شب را سرزنش میکنی ...
ونه... روز را ستایش
فقط نظاره میکنی همین...!؟
یاعلی... یاعلی... یاعلی و یا علی
یا علی... یاعلی ... یاعلی و یاعلی
بسته زنجیری بپایم یا علی
آمدم دستم بگیری یا علی
یا علی... یاعلی... یاعلی و یاعلی
بردلم کاشانه کرده نام تو
یا علی دست منو دامان تو
یاعلی ... یاعلی... یاعلی و یاعلی
این زمانه یا علی پشتم شکست
ذکر نام تو به قلب من نشست
یاعلی... یاعلی... یاعلی و یا علی
پشت دربت مینشینم یا علی
تا جوابم را بگیرم یا علی
یاعلی... یاعلی... یاعلی و یاعلی
آمدم اینجا مرا یاری کنی
من گرفتارم برام کاری کنی؟
یا علی... یاعلی... یاعلی و یاعلی
یا علی دست منو دامان تو
یا علی پشت در است مهمان تو
یا علی از رو نمیرم تا بدی
این گره رو وا کنه دستان تو
یا علی...
یا علی...
یا علی ...و یآ علی.