دستای خالی و سردم
همیشه خالیه اینجا
کاش عمر خاکی مریم
نبوده هرگز بدنیا.
غصه نخور هم وطن
دنیا یه شوره زاره
آدم توی شوره زار
همش فکر فراره.
بیهیچ بهانه ای بیدار میشود...؟!
دردی که سالیان سال خفته بود.
ابر سرگردونی ...
میره سمت آب دریا
تلخی خاطره هاشو
میپاشه رو خاک دنیا.
ابرها از زمین به آسمان میروند...
ویکسان بر سر همه میبارند.