رفیقان...
سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۹ ق.ظ
۹۳/۰۲/۱۶
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
بخون نشانده دل دودمان عالم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سرور بهشت این غم را
اگر بناست دمی بیتو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
یا رب نظری کن که دگر آه ندارم
جز درگه تو جای دگر راه ندارم
بی توشه روانم به دل وادی عشقت
یا رب چه کنم منکه پر کاه ندارم
عذر گنهم نیست بجز دیده گریان
جز اشک، متاع دل گمراه ندارم
عشق توحسین است وحسین وادی عشق است
جز عشق تو من هیچ به همراه ندارم
دیدار رخ یار اگر جرم و گناه است
ترسی ز گنه از رخ این ماه ندارم
صد بار اگر جان بدهم یا که بسوزم
جز زیر لوای حسنین جاه ندارم
کی می شود آرام دل از سوز حسینی
جز سوختن از عشق حسین راه ندارم
یا رب نظری کن که دگر آه ندارم
می سپارمت به لبخندها گرچه خود مهمان بغض های بی دلیلم